کتابخانه مسروری حکم آباد بخش بزرگی از کشور را می توان در کتابها پیمود اندرولنگ
| ||
|
با تموم شدن کنکور انگار چرخه زندگی کتابخوانی خوابیده،اصلا بدجور خلوت شد کتابخانه.دلم گرفت ولی برای خودم برنامه ریزی کردم که وقتم تو کتابخانه تو این روزای خلوت چطور بگذرونم صبح ساعت هشت که میام بدون هیچ معطلی میرم سمت وبلاگ و مشتاقانه نظرات دوستام نگاه می کنم مهدی عزیز ، آقا کاظم،رضاملایی ، و ... .خودمونیم بعضی وقتا که نظر نذاشته باشن مثل امروز خیلی دلم میگیره.ولی خب حق میدم حتما یا مطلب خوب نبوده یا کاری پیش اومده ، به امید روزای بعد... و سپس ی پست جدید قرار میدم تو وبلاگ. فکر کنم نیم ساعت طول بکشه و سپس به گلدونای زیبای کتابخانه که یکماهی میشه خریده شده آب میدم هرروز دقیقا نگاه می کنم که چقدر رشد کردند .این به من انرژی میده.وا قعا زیبا هستن.
بعد از اون با خودم عهد بستم هرماه 200کتا ب جدید به کتابخانه اضافه کنم .حالا چه ارسالی از نهاد باشه چه اهدایی از اعضا باشه چه کتابای خودم باشه.و امروز کتابهایی جدید جدا کردم که شامل یکصد100 کتاب کودک و 50 کتاب بزرگسال میشه که قراره ثبت سامانه کنم. و اینکه هر روز... متن تمومش نکردم و سه نقطه گذاشتم تا اگه دوست داشتین و فکر جدیدی داشتین که هم برای کتابخانه و هم برای وبلاگ وخودم فکر می کنید مفیده ، خوشحال میشم تو قسمت نظرات بنویسین تا انجام بدم. برچسبها: [ سه شنبه 26 خرداد 1394برچسب:کتابخانه مسروری,کتابداری کتابخانه,حسین ملکوتی,ثبت کتاب,کنکور,وبلاگ,نظرات وبلاگ,کتابخانه حکم آّباد,, ] [ 9:0 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
کمتر از بیست روز به کنکور مونده و همه برای بزرگترین رقابت سنجشی زندگیشون آماده میشوند. کنکوری های کتابخانه ما هم می خواهند در سطح کشوری با بقیه رقابت کنند. رو این حساب یک هفته ای هست که خیلی حساس و کنجکاو شدم که این بچه ها دارن چیکار می کنند.و برای همین تو کوچه و خیابان زیر نظرشون دارم.و این شد که خودم دلایل اصلی قبول نشدن بچه های حکم آباد رو پیدا کردم. واقعا تعجب کردم .آقای حمید...دیروز تو صحرا داشت به همراه چند کارگر دیگه وجین چغندر انجام می داد. بهش گفتم مگه تو کنکور نداری ؟ گفت : چرا دارم وفقط لطف کن تاریخ دقیق کنکور بهم بگین .میگن امسال زودتربرگزار میشه. موندم چی بگم بنده خدا هنوز نمیدونه تاریخ کنکور کی هست .چه برنامه ریزی داشته این دوست ما. گفتم باز میخای مثل سال قبل رتبه بیاری ؟ بیچاره خندید و گفت : ای بابا پول لازم هستم الان هم وقت پول درآوردن هست میگین چیکار کنم. کمی حق بهش دادم .الان فصل کارگری و پس انداز کردن هست.بدبختی ما از همون اول همین بود.ما هم این مشکل داشتیم.دقیقا فصل کنکور ،فصل کشاورزی هم هست.قطعا یکی از دلایل عدم قبولی بچه های این محله در کنکور همین هست. خداحافظی کردم وبه راهم ادامه دادم. آقای علی ...رو دیدم که رو موتور نشسته با یکی از دوستاش که اصلا مدرسه نمیره داره موتورسواری میکنه. بدون اینکه چیزی بگم خودش خندش گرفت و گفت شب جبران میکنم بیشتر درس میخونم. انتخاب یک دوست خوب برای کنکوری ها خیلی مهمه.چیزی که خیلی از حکم آبادی ها اصلا بهش توجه نمی کنند. البته این بیشتر وظایف معلمان محترم هستن که تو کلاس درس و مشاوره جهت بدن به بچه ها.واقعا با استعداد هستن ولی کسی نیست دست اینا رو بگیره و راه بهشون نشان بده. یکی دیگه از بچه ها رو دیدم که واقعا بهش امیدوار بودم حتی خودم برنامه درسی بهش داده بودم که بخونه . گفتم چه خبر؟ گفت بیخیال شدم .دیگه نمیخونم.6 ماه خوندم حالا که میخام تست بزنم هیچی بلد نیستم .و چون میدونم قبول نمیشم دیگه نمیخونم.تازه مگه فلانی این همه خوند حالا اومده کشاورزی میکنه.میخام برم دنبال گرفتن دفترچه خدمت سربازی. اعتماد به نفس پایین و نداشتن الگوی مثبت از دلایل مهم قبول نشدن دانش آموزان هست. از علی آقا پرسیدم چند وقتی هست که محمد کتابخانه نمیاد ،چیکارمیکنه؟ گفت مگه خبر نداری ماه پیش محمد ازدواج کرد.واقعا نتونستم چیزی بگم. ازدواج تو سن پایین برای پسرها مانع اصلی قبولی تو دانشگاه میشه. دیگه هنگ کردم بقیش باشه برای بعد... برچسبها: [ چهار شنبه 6 خرداد 1394برچسب:کنکور,کنکوردر حکم آباد,دانش آموزان حکم آباد,پشت کنکوری ها,کنکور94,کتابخانه مسروری,, ] [ 9:9 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: [ شنبه 24 خرداد 1393برچسب:امتحانات پایان ترم,پایان ترم,امتحان,کنکور,کتابخانه مسروری,, ] [ 10:52 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
|
|