کتابخانه مسروری حکم آباد بخش بزرگی از کشور را می توان در کتابها پیمود اندرولنگ
| ||||||||||||||||||||||||
|
برچسبها: [ سه شنبه 30 دی 1393برچسب:ژاکت خانواده,عکس طنز,عکس خانواده,طنز خارجی,کتابخانه مسروری,, ] [ 16:43 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
به گزارش روابط عمومی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور در پیامی درگذشت مشفق کاشانی را به کتابداران و اهالی فرهنگ و ادب تسلیت گفت.
متن این پیام به شرح زیر است:
انّا للّه و انّا الیه راجعون
از موج فتنه چشم جهان غیرت یم است وز تندباد حادثه پشت فلک خم است صبح امید چون شب تاریک مظلم است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
درگذشت اعتبار و آبروی غزل معاصر، نشانه بالندگی شجره طیبه شعر پارسی و سند روشن اصالت و نجابت ادبیات سربلند ما؛ پیر جمع شاعران انقلاب اسلامی؛ عباس ترین مشفق شعر انقلاب - مرحوم "مشفق کاشانی" - را به همه کتابداران و اهالی فرهنگ و ادب تسلیت می گویم.
استاد مشفق اسوه ادب، اخلاق و انسانیت؛ بر ادب پروری، اتصال شعر دیروز و امروز، مضمون پردازی و خلق مفاهیم اسلامی و ملی نقش بسزایی داشتند و علاوه بر تالیف سلسله مقالات ادبی و تحقیقی، اشعار وزین و بیشماری در شعر انقلاب، دفاع مقدس، شعر آئینی، مدایح و مراثی در خصوص اهل بیت؛ بالاخص ذکر مصیبت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) سرودند که بی شک ایشان را فخر ادبیات ایران و از غزل سرایان برجسته معاصر نمود. شاعری که شعرش در خدمت هدف های دینی و انقلابی بود و قلم ماندگار ایشان از میان سطور موجود در کتب کتابخانه ها، به یاری شما عزیزان به دوستداران ادب و فرهنگ معرفی می گردد.
برای آن شاعر عاشورایی اجر عظیم و علوّ درجات را از خداوند منّان مسئلت دارم.
و من الله التوفیق علیرضا مختارپور شایان ذکر است استاد مشفق کاشانی در مراسم تولد سهیل محمودی در حین شعرخوانی بود که در این مراسم او در سخنانی به روایت خاطراتش از زمان کار در رادیو و همکاری با کسانی چون زنده یاد قیصر امینپور، زنده یاد سیدحسن حسینی، زنده یاد سلمان هراتی، سهیل محمودی و ساعد باقری پرداخت اما پس از آن که آخرین رباعی خود را قرائت کرد از حال رفت.
حاضران در مراسم بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند. استاد مشفق کاشانی از خانه شاعران به بیمارستان ایرانمهر منتقل شد و در بیمارستان به دلیل نارسایی قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
چهرههایی چون سیدمحمد خاتمی، محمود دعایی، اسرافیل شیرچی، صادق خرازی، ساعد باقری، فاطمه راکعی، افشین علاء، خانم الهی قمشهای، خانواده زنده یاد قیصر امینپور، خانواده زنده یاد سید حسن حسینی و ... در این مراسم حضور داشتند. احمد مسجدجامعی هم که در راه آمدن به مراسم بود، با شنیدن خبر حادثه یک راست به بیمارستان رفت و در لحظات آخر درکنار استاد مشفق کاشانی بود.
شرکتکنندگان در این مراسم پس از این واقعه، راهی خانه استاد مشفق کاشانی شدند تا با بازماندگان این شاعر همدردی کنند.
در این دیدار سیدمحمد خاتمی خطاب به خانواده این شاعر گفت که « فقط شما نیستید که پدرتان را از دست دادهاید، ما همه احساس میکنیم که یتیم شدهایم»
استاد مشفق کاشانی این رباعی را برای مراسم جشن تولد سهیل محمودی خواند: «برخیز ز جا نه وقت خواب است ای دوست/ بنشین که شب شعر و شراب است ای دوست/ در بزم سهیل، زهره با چنگ نواخت/ میلاد بلند آفتاب است ای دوست».
پیش از این مهرداد اوستا، شاعر و از دوستان نزدیک استاد مشفق کاشانی در حین شعرخوانی در جمع شاعران چشم از جهان فروبسته بود.
عباس کیمنش ملقب به مشفق کاشانی در سال ۱۳۰۴در شهر کاشان زاده شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر و تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران به پایان برد. از او دهها مجموعه شعر چون «سرود زندگی»، «سراب آفتاب»، «آذرخش»، «آینه خیال»و ... منتشر شده است.
انجمن شاعران ایران در سوم مرداد سال جاری مراسم بزرگداشتی برای استاد مشفق کاشانی برگزار کرده بود علاقه مندان به شعر و ادب را می توانند جهت آشنایی با سبک شعر استاد کاشانی مجموعه اشعار وی را با عنوان صلای غم از کتابخانه مسروری به
امانت بگیرند
برچسبها: [ سه شنبه 30 دی 1393برچسب:مشفق کاشانی,شاعر عاشورایی,درگذشت کاشانی,درگذشت مشفق کاشانی,صلای غم,عباس کی منش,شاعر کاشانی,, ] [ 14:41 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
به یک جوشکار در و پنجره ساز ماهر و نیمه ماهر
نیازمندیم
دادگر09124917390
جوین-حکم آباد-کارگاه صنعتی ثامن برچسبها: [ سه شنبه 30 دی 1393برچسب:جوشکار,استخدامی,استخدام جوشکار,کتابخانه مسروری,, ] [ 14:31 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
ادا به گزارش لیزنا، اداره کل امور فرهنگی نهاد به منظور بهره گیری از تجارب کتابداران در زمینه های گوناگون علمی، پژوهشی و کاربردی با اهدافی چون تقویت قدرت نگار ش، شناسایی و پرورش استعداد نویسندگی، استفاده از آثار فاخر در تولید فیلم نامه و سایر محصولات فرهنگی و... اقدام به برگزاری مسابقه خاطره نویسی میان کتابداران و اعضای کتابخانه های عمومی می کند. موضوعات دومین دوره مسابقه خاطره نویسی کتابداران و اعضای کتابخانه های عمومی کشور است. کتابداران؛ کودکان و نخستین تجربه های برخورد با کودک؛ اندیشمندان و نویسندگان در کتابخانه؛ کتابدار به عنوان مشاور امین؛ ارزشمندترین تجربه کاری؛ کتابداران و خیرین کتابخانه ساز؛ اهدای کتاب؛ کتابداران و جایگاه شغلی؛ اجتماعی؛ آموزشی؛ کتابداران و دنیای مجازی؛ کتابدار و خانواده؛ اعضاء کتابخانه؛ نخستین تجربه حضور؛ وقایع و اتفاقات جالب؛ دوستان کتابخانه و من و کتابدار. متقاضیان شرکت در این مسابقه می بایست آثار خود را در تا بیست دوم بهمن 93 به ادارات شهرستان و کتابخانه های عمومی و یا اداره کل امور فرهنگی نهاد کتابخانه های عمومی کشور از طریق مراجعه حضوری و یا از طریق آدرس پست الکترونیکیkhatereh@iranpl.ir ارسال نمایند. برچسبها: [ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:مسابقه خاطره نویسی,خاطره نویسی,خاطرات کتابخانه,خاطرات کتاب,دومین دوره مسابقات کتابخوانی,کتابخانه مسروری,, ] [ 16:44 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: [ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:جملات زیبا,جملات بزرگان,سخنان بزرگان,کتابخانه مسروری,, ] [ 16:4 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: [ یک شنبه 28 دی 1393برچسب:بدون شرح,وعده دادن,حرف تکراری,جملات زیبا,جملات گرانبها,کتابخانه مسروری,, ] [ 17:57 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
در لوح و قلم شاهد آثار کتاب است
سر منزل و مقصود گهربار کتاب است
تاریخ اگر ثبت شده در صف ایام
تصویر ُرخش در خور گفتار کتاب است
رب ازلی نور جلی بر قلم آموخت
بنویس که این دفتر پر بار کتاب است
برچسبها: [ یک شنبه 28 دی 1393برچسب:شعرزیبا,شعر کتاب,کتابخوانی,شعر درمورد کتاب,کتابخانه مسروری,, ] [ 17:54 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: [ یک شنبه 28 دی 1393برچسب:سخنان گرانبها,جملات زیبا,کتابخانه مسروری,, ] [ 17:53 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: [ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب:تصاویرمتحرک,تصاویر کتابخوانی,عکس کتاب,انیمیشن کتابخوانی,کتابخانه مسروری,, ] [ 14:22 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
زوکربرگ، مالک فیسبوک هر سال یک چالش دارد. چالش او یک سال چینی یاد گرفتن بود و حالا نوبت به این رسیده که یک چالش درباره کتاب را تجربه کند. او در این تجربه جدید، همه اعضای صفحه فیسإوکیاش را هم به این کار فراخوانده است. ۳۰ میلیون دنبالکننده او هم اگر فقط به این چالش جواب مثبت بدهند، بزرگترین باشگاه کتاب جهان تشکیل خواهد شد. این چالش به این صورت است که قرار است در سال ۲۰۱۵ هر هفته یک کتاب خوانده شود.
واقعا کار فرهنگی آن هم از نوع کتاب قابل تقدیر است.خوب است ما هم در کشور یا شهر یا روستای خود همچنین تشکیلاتی داشتیم و در قالب حلقه های مطالعاتی از هر هفته از خواندن یک کتاب به زبان شیرین فارسی لذت می بردیم.به امید آن روز... برچسبها: [ سه شنبه 23 دی 1393برچسب:پیشخوان کتاب,هر هفته یک کتاب,زوکربرگ,مالک فیسبوک,کتابخانه مسروری,, ] [ 18:2 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
داستانک «متشکرم» از آنتوان چخوف
همين چند روز پيش، "يوليا واسيلي اونا" پرستار بچههايم را به اتاقم دعوت كردم تا با او تسويه حساب كنم.به او گفتم: - بنشينيد يوليا. ميدانم كه دست و بالتان خالي است، اما رو در بايستي داريد و به زبان نميآوريد. ببينيد، ما توافق كرديم كه ماهي سي روبل به شما بدهم. اين طور نيست؟ چهل روبل.نه من يادداشت كردهام. من هميشه به پرستار بچههايم سي روبل ميدهم. حالا به من توجه كنيد. شما دو ماه براي من كار كرديد. دو ماه و پنج روز دقيقا. دو ماه. من يادداشت كردهام، كه ميشود شصت روبل. البته بايد نه تا يكشنبه از آن كسر كرد.همانطور كه ميدانيد يكشنبهها مواظب "كوليا" نبودهايد و براي قدم زدن بيرون ميرفتيد. به اضافه سه روز تعطيلي"...يوليا واسيلي اونا" از خجالت سرخ شده بود و داشت با چينهاي لباسش بازي ميكرد ولي صدايش در نميآمد.سه تعطيلي. پس ما دوازده روبل را براي سه تعطيلي و نه يكشنبه ميگذاريم كنار... "كوليا" چهار روز مريض بود. آن روزها از او مراقبت نكرديد و فقط مواظب "وانيا" بوديد. فقط "وانيا" و ديگر اين كه سه روز هم شما دندان درد داشتيد و همسرم به شما اجازه داد بعد از شام دور از بچهها باشيد. دوازده و هفت ميشود نوزده. تفريق كنيد.آن مرخصيها، آهان شصت منهاي نوزده روبل ميماند چهل و يك روبل. درسته؟ چشم چپ يوليا قرمز و پر از اشك شده بود. چانهاش ميلرزيد. شروع كرد به سرفه كردنهاي عصبي. دماغش را بالا كشيد و چيزي نگفت.... و بعد، نزديك سال نو، شما يك فنجان و يك نعلبكي شكستيد. دو روبل كسر كنيد. فنجان با ارزشتر از اينها بود. ارثيه بود. اما كاري به اين موضوع نداريم. قرار است به همه حسابها رسيدگي كنيم و... اما موارد ديگر... به خاطر بيمبالاتي شما "كوليا" از يك درخت بالا رفت و كتش را پاره كرد. ده تا كسر كنيد... همچنين بيتوجهي شما باعث شد كلفتخانه با كفشهاي "وانيا" فرار كند. شما ميبايست چشمهايتان را خوب باز ميكرديد. براي اين كار مواجب خوبي ميگيريد. پس پنج تاي ديگر كم ميكنيم... دردهم ژانويه ده روبل از من گرفتيد... يوليا نجوا كنان گفت: من نگرفتم.اما من يادداشت كردهام... خيلي خوب. شما شايد... از چهل و يك روبل، بيست و هفت تا كه برداريم، چهارده تا باقي ميماند.چشمهايش پر از اشك شده بود و چهرهعرق كردهاش رقتآور به نظر ميرسيد. در اين حال گفت: من فقط مقدار كمي گرفتم...سه-روبل از همسرتان گرفتم نه بیشتر! ديدي چه طور شد؟ من اصلا آن سه روبل را از قلم انداخته بودم. سه تا از چهارده تا كم ميكنيم. ميشود يازده تا... بفرمائيد، سه تا، سه تا، سه تا، يكي و يكي.يازده روبل به او دادم. آنها را با انگشتان لرزان گرفت و توي جيبش ريخت و به آهستگي گفت: متشكرم.جا خوردم. در حالي كه سخت عصباني شده بودم شروع كردم به قدم زدن در طول و عرض اتاق و پرسيدم: چرا گفتي متشكرم؟ به خاطر پول. يعني تو متوجه نشدي كه دارم سرت كلاه ميگذارم و دارم پولت را ميخورم!؟ تنها چيزي كه ميتواني بگويي همين است كه متشكرم؟! در جاهاي ديگر همين قدرهم ندادند. آنها به شما چيزي ندادند! خيلي خوب. تعجب ندارد. من داشتم به شما حقه ميزدم. يك حقه كثيف. حالا من به شما هشتاد روبل ميدهم. همهاش در اين پاكت مرتب چيده شده، بگيريد... اما ممكن است كسي اين قدر نادان باشد؟ چرا اعتراض نكرديد؟چرا صدايتان در نيامد؟ ممكن است كسي توي دنيا اينقدر ضعيف باشد؟ لبخند تلخي زد كه يعني "بله، ممكن است."به خاطر بازي بيرحمانهاي كه با او كرده بودم عذر خواستم و هشتاد روبلي را كه برايش خيلي غير منتظره بود به او پرداختم. باز هم چند مرتبه با ترس گفت: و من مات و مبهوت مانده بودم که در چنین دنیایی چه راحت می توان زورگو بود!
علاقه مندان می توانند مجموعه آثا ر آنتوان چخوف را از کتابخانه به امانت بگیرند.
برچسبها: [ سه شنبه 23 دی 1393برچسب:داستانگ,داستان کوتاه,انتوان چخوف,داستان کوتاه چخوف,کتابخانه مسروری,انجمن ادبی ققنوس,, ] [ 16:50 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
نی ني توي حياطه
چشمش به آسمونه
منتظره برف بياد
از ابر دونه دونه
برف مي آري واسه مون
زمستونه ! لم نده
بي کار توي آسمون
هي چيکه چيکه آب شد
آدم برفي اي که
ساخته بودم خراب شد
توي حياط خونه
برفي که زود آب نشه
يکي دو روز بمونه برچسبها: [ سه شنبه 23 دی 1393برچسب:شعر زمستانی,شعر برف,آدم برفی,بخش کودک کتابخانه,کتابخانه مسروری,, ] [ 16:46 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
خواندن کتاب ها به همگان توصیه می گردد.
برای اطلاع از خلاصه کتابهای بالا بر روی لوگوی نو رسیده ها در ستون سمت چپ وبلاگ کلیک نمایید
برچسبها:
برچسبها: [ سه شنبه 23 دی 1393برچسب:دعا,برطرف کننده غم,دعای برطرف کننده ناراحتی,خداوند منزه,حدیث قدسی,برطرف شدن مشکل,کتابخانه مسروری,, ] [ 14:39 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: [ یک شنبه 21 دی 1393برچسب:نو رسیده ها,کتابهای تازه,تازه های کتاب,کتابخانه مسروری,, ] [ 17:10 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
این رمان با به تصویر كشیدن مرگ و مردگان آغاز میشود و تصويری سياه از روزهای جنگ را به نمايش میگذارد: انسانهایی كه در جستوجوی گمشده خود هستند، اجسادی كه پیدا میشوند و دنیای تاریكی كه جنگ برای انسانها رقم زده است. ارنست، شخصیت اول داستان، بعد از دو سال خدمت در ارتش روسیه، این امكان را مییابد كه سه هفته به مرخصی برود اما از آنجایی كه او تجربه لغو شدن مرخصیاش را در دفعات قبل داشته تصمیم میگيرد كه والدین خود را از این اتفاق مطلع نكند؛ با این هدف كه به آنها امید واهی نداده باشد. زمانی كه او به زادگاهش بازمیگردد با صحنهای روبهرو میشود كه باورش برای او سخت است... توصیف كتاب «وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ» آمده: «این كتاب رمان گیرایی است كه گوشهای از جنگ جهانی دوم را نشان میدهد. این رمان داستان انسانهایی كه سرباز میشوند نیست، بلكه داستان سربازانی است كه به تاثیر اكسیر جنگ و مرگ، غرور و جاهطلبی خود را از دست میدهند و دوباره انسان میشوند. توفیق قهرمانان این داستان كه میتوانند در بحبوحه جنگ از لذت عشق و زندگی برخوردار شوند، نشانه قدرت روحی انسان در مقابله با افكار مربوط به شكست كامل خویش است.»
«وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ» نوشته اریش ماریا رمارک با ترحمه شریف لنكرانی در 400 صفحه و به بهای 120000ریال از سوی انتشارات امیركبیر برای بار چهارم روانه بازار كتاب ایران شده است
این کتاب زیبا رو می تونید از کتابخانه مسروری به امانت بگیرید برچسبها: [ یک شنبه 21 دی 1393برچسب:وقتی برای زندگی,رمان,وقتی برای مرگ,اریش ماریار مارک,شریف لنکرانی,امیرکبیر,کتابخانه مسروری,تازه های کتاب,, ] [ 17:5 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
اگر بر این باور باشید که خداوند بخشنده است ،
خداوند بخشنده خواهد بود.
خداوند بالاتر از آنچه در یقین و اعتقادتان است به شما نمی دهد.
او دوست دارد مواهب زیادی به شما عطا کند ،
اما حتی خداوند هم نمی تواند
بیش از آنچه شما ایمان به قبول و دریافت آن دارید
به شما ارزانی کند ... منبع : کتاب شانه های غول / مسعود لعلی برچسبها: [ شنبه 20 دی 1393برچسب:جملات زیبا,خداوند بخشنده است,بخشش خداوند,کتابخانه مسرروی,کتاب شانه های غول,نورمن,, ] [ 17:50 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
«برای این لحظه متشکرم» جنجالی ترین و پرفروش ترین کتاب سال 2014، در ایران منتشر شد. به گزارش لیزنا، «برای این لحظه متشکرم» که با ترجمه «ابوالفضل الله دادی» و در نشر «به نگار» منتشر شده است، روایت «والری تریرویلُر» بانوی اول سابق فرانسه از زندگی مشترک با «فرانسوا اولاند» رئیس جمهور این کشور است. تریرویلُر در این کتاب نحوه فاش شدن رابطه مخفیانه اولاند با ژولی گیه بازیگر فرانسوی و تبعات آن را شرح داده است. علاوه بر این نویسنده به بیان پشت پرده رفتارهای دولتمردان فرانسوی و نیز سیاستمدارانی همچون باراک اوباما پرداخته است. داستان رابطه مخفیانه فرانسوا اولاند و گیه كه انگیزه نویسنده برای نوشتن این كتاب جنجالی بوده است، بخش مهمی از كتاب را تشكیل می دهد «برای این لحظه متشکرم» در 285 صفحه و به قیمت 15 هزار تومان منتشر شده است برچسبها: [ شنبه 20 دی 1393برچسب:برای این لحظه متشکرم,اولاند,فرانسوااولاند,ابوالفضل دادی,به نگار,والری تریرویلر,بانوی اول فرانسه,رابطه پنهانی اولاند,ازدواج اولاند,کتابخانه مسروری,, ] [ 17:28 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: [ پنج شنبه 18 دی 1393برچسب:میلاد پیامبر,عید پیامبر,تصاویر متحرک,کتابخانه مسروری,, ] [ 18:18 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
جلسه انجمن ادبی ققنوس این هفته نیز راس ساعت 15/30در محل کتابخانه مسروری برگزار گردید.
رضا ملایی مسئول انجمن ضمن تبریک میلاد حضرت محمد ص و امام جعفر صادق ع بر به موقع حاضر شدن حضار برای شروع جلسه تاکیدکرد. سپس هر یک از اعضای انجمن به ارائه آثار خود پرداختند
حاضرین در جلسه: آقایان: رضا ملایی-مهدی علی پور- علی احمدی-احسان عباس آبادی-محمد احمدی-حسین ملکوتی خانم ها: فاطمه حکم آبادی-حمیده حکم آبادی-نگین وکیلی- زهره رشیدی پور- فاطمه صادقی پور
به اذعان اغلب حاضران جلسه امروز از نظر ادبی بسیار پربار بود.خانم حمیده حکم آبادی شعری زیبا از قیصر امین پور خواندند به نام چیستان. خانم نگین وکیلی ادامه داستان خود را خواندند.که مورد نقد دوستان قرار گرفت از نظر عدم توصیف محیط پیرامون داستان. خانم زهره رشیدی پور قطعاتی از تصنیف های دکتر شریعتی خواندند. خانم فاطمه حکم آبادی داستان زیبای شلغم پا گشا را خواندند که مورد استقبال اکثریت واقع شد. آقایان علی احمدی و محمد احمدی اشعار زیبای خود را در خصوص مدح پیمبر سرودند آقای عباس آبادی شعر زیبا با عنوان نسیم یار خواندند آقای مهدی علیپور شعر با احساس در قالب نیمایی سرودند که نکته جالب این بود که چند بار مجبور شدند شعر را تکرار کنند به علت فراموشی مصراع هایی از شعر.توصیه می شود منبعد اشعار خود را قبل ازجلسه در برگه ای یادداشت و از روی برگه خوانده شود.
در انتها خانم فاطمه حکم آبادی حضار را با کیک خرمایی مهمان کردند. شعر سر سلسله خوبان از اقای علی احمدی را در ادامه می خوانیم سر سلسله خوبان، محبوب در یـــــزدان ای بر شرفت سوگند و ای در نفست ایمان ای خاک قدم هایت زیبنده باغ فیـــــض فردوس خداوندی مبهوت تو را ای جـــان در وصف تو این کافی کز یمن وجـود تو حق کرده بنا عالم ساخته این کیــــــــهان هر آیه گواهی شد بر شوکت و جـــاه تو معبود درود آرد هر آینه در قـــــــــرآن بر قبه خضرایت چون چشم جنان افتــاد فردوس شده عاشق بی تاب شده رضــوان یک عالم و تو احمد یک گیتی و تو سرمد یک هستی وتو بی حد شاهد تویی و جانان در بارگه قدسی معبود تو را نــــــــازد بر شاخه طوبایش خوانند تو را الحــــــان در طوف حریم تو ملک و ملکـــوت دل در وصف تو کم آرند اوصاف سخنرانــان لا حول بدان قامت گویند به قدقامـــــت دلداربدین خوب کی آمده در عنـــــوان ناز نگه احمد عاشق شده مهر و مـــــــه از مستی جام اوست هشیاری هشیــــاران
پنجشنبه های هرهفته ساعت 15:30 در کتابخانه منتظر حضور سبزتان هستیم برچسبها: [ پنج شنبه 18 دی 1393برچسب:جلسه انجمن ادبی,انجمن ققنوس,کتابخانه مسروری,انجمن شعر حکم آباد,انجمن ادبی ققنوس حکم آباد,کتابخانه مسروری,, ] [ 18:7 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
عنوان کتاب:دختر شینا: روایتی از زندگی همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر تدوین: بهناز ضرابی زاده اطلاعات نشر: تهران،شرکت انتشارات سوره مهر،1392
کتاب «دختر شینا» داستانی است از 24 سال زندگی صاحب خاطرات در کنار سردار ستار ابراهیمی. این کتاب از 19 فصل تشکیل شده و از کودکی او آغاز می شود، از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند. نویسنده که خودش هم یک زن است قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر می شود، به ازدواج او با سردار ابراهیمی سرک می کشد و همدم شب های تنهایی این زن و فرزندانش می شود. این کتاب بیش از آنکه مجموعه ای از خاطرات پراکنده ی زندگی با یکی از سرداران شهید باشد، داستان است؛ از آن دسته داستان هایی که انسجام و به هم پیوستگی در آن موج می زند. «دختر شینا» عاشقانهای است که نسرودهاند بلکه آن را زندگی کردهاند؛ عاشقانهای فراتر از لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، خسرو و شیرین، رومئو و ژولیت و هزاران تلاش دیگری که ادیبان و هنرمندان انجام دادند تا عاشقانهای را بسرایند؛ اما نه؛ این یکی عاشقانهای است که زندگی شده است. «دختر شینا» داستان زندگی عاشقانه «قدمخیر محمدی» با «شهید حاج ستار ابراهیمی» است که میتواند سحر هزاران عشق مثلثی و مربعی سریالهای صداوسیما و فیلم فارسیهای سینمای امروز را برملا کند. «دختر شینا» عاشقانهای است که زندگی شده و نشان میدهد که سبک زندگی ایرانی شیوه پاک و عاشقانه زیستن و فداکاری و ایثار را در بالاترین جایگاه و کیفیت داراست و این سبک زندگی ما را در جنگ تحمیلی پیروز کرد و امروز ما را در جنگ نرم فاتح خواهد کرد. اما این پیروزی نیازمند «دختر شینا»های دیگری است چراکه «دختر شینا» یکی از هزاران مروارید گنج جنگ است که با ذره بین قلم نویسندهای توانا برای همگان به نمایش درآمده است این کتاب زیبا رو می تونید از کتابخانه مسروری به امانت بگیرید!!!
برچسبها: [ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:دخترشینا,رمان دفاع مقدس,سردارستارابراهیمی,قدم خیرمحمدی,شهید ابراهیمی,کتابخانه مسروری,سوره مهر,, ] [ 16:54 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
نام: مجموعه ۱۴ جلدی قصه های خیلی قشنگ نویسندگان: محمود پوروهاب/مجید ملامحمدی تصویرگر: حمیدرضا بیدقی ناشر: کتاب های مهتاب-واحد کودک و نوجوان محراب قلم یافتن کتاب هایی با درون مایه ی دینی همیشه دغدغه ی والدینی بوده که دل شان می خواسته این آموزه ها درست و به موقع و به دور از افراط و تفریط و یا ایجاد دلزدگی از دین در دسترس فرزندان شان قرار بگیرد . متاسفانه بسیاری از این کتاب ها با طرح مستقیم مضامینی چون بهشت و جهنم ٬ خدا و ابلیس ٬ خوبی و بدی ٬ جزا و پاداش و مسایلی از این دست شیرینی و پاکی روز های خوش کودکی را از بچه ها می گیرند و به جای آن ترس و اضطراب و خرافات و گاهی بی خیال شدن نسبت به خدایی که همیشه منتظر است تا ما نافرمانی کنیم و مجازات مان کند ! را جایگزین می کنند . مجموعه ی ۱۴ جلدی «قصه های خیلی قشنگ» به قلم محمود پوروهاب و مجید ملامحمدی با سبکی ساده و امروزی به دور از هر نوع بزرگ نمایی کاذب زندگی و سیره ی ائمه معصومین را به تصویر می کشد . فضاسازی داستان ها به گونه ای ست که کودک به راحتی می تواند با شخصیت های داستان همراهی و حتی همذات پنداری کند. در قسمتهایی از متن که واژه ای نامانوس با واژگان بچه های امروز استفاده شده است «یک شماره ی کوچک بالای واژه مورد نظر » کودک را به پاورقی کتاب هدایت می کند . هر کتاب شامل ۶ یا ۷ داستان کوتاه می باشد .
یک داستان از کتاب مادر مسیحی من : عماربن حیان و دوستش میهمان امام صادق هستند . روز قشنگی است . از پشت پنجره اتاق صدای بق بقو می آید . چند تا کبوتر روی سکوی کوچک حیاط نشسته اند . گاه و بی گاه بق بقو می کنند و به دنبال هم می دوند .عمار به دوست خود می گوید : « وای ... امروز چه روز دلپذیری ست ! ما چه قدر خوشبختیم که به مهمانی امام عزیزمان آمده ایم .»دوستش می خندد . صدای بق بقو دوباره بلند می شود . عمار به دوستش می گوید :«کاش پسرم اسماعیل را می آوردم . او خیلی امام را دوست دارد . جایش در اینجا خالی ست .»امام صادق با یک سینی میوه به اتاق می آید . سینی را جلو آنها می گذارد و مثل برادر در کنارشان می نشیند و به درد دلشان گوش می دهد .عمار کمی از اینجا و آنجا حرف می زند و بعد می گوید :«می خواستم اسماعیل را بیاورم . او خیلی به شما علاقه دارد !»لب های امام صادق پر از لبخند می شود . عمار ادامه می دهد : «واقعا پسر با ادبی است . به من خیلی نیکی می کند . همیشه کمکم می کند . اخلاقش هم خیلی خوب است .»امام صادق بیشتر خوشحال می شود و می گوید:«من پسرت اسماعیل را دوست داشتم ٬ اما حالا که گفتی به تو نیکی می کند او را بیشتر از قبل دوست دارم .»عمار و دوستش خوشحال می شوند . یکی از کبوترها سرش را از لای پنجره می آورد داخل و بلندتر از قبل بق بقو می کند . این کتاب زیبا رو می تونید از کتابخانه مسروری به امانت بگیرید!!! برچسبها: [ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:قصه های خیلی قشنگ,جواب مهمان نوازی,سالی که باران نیامد,مجید ملامحمدی,پوروهاب,کتابخانه مسروری,, ] [ 16:40 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: [ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:قضاوت,تهمت,سرنوشت,زندگی شخصی,کتابخانه مسروری,, ] [ 16:35 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
[ سه شنبه 16 دی 1393برچسب:امتحان ریاضی,طنز امتحان,دانش اموزان ممتاز,امتحان پایان ترم,کتابخانه مسروری,, ] [ 18:21 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
برچسبها: (خالي بندي هاي انتخاباتي) نسیم عرب امیری برچسبها: [ دو شنبه 15 دی 1393برچسب:شعر طنز,خالی بندی انتخاباتی,اشعار طنز,کتابخانه مسروری,, ] [ 18:14 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
مردم دیارم چقدر مهربانند !
دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند،
دیدند سرما میخورم سرم کلاه گذاشتند
و دیدند هوا گرم شد، پس کلاهم را برداشتند
و چون دیدند لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند
و چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم محبت کردند و حسابم را رسیدند .
خواستم در این مهربانکده خانه بسازم، نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز . . .
می بینید عجب روزگار جالبیست،مرغمان تخم نمی گذارد ولی هر روز گاومان می زاید!
شاید حکمتی دران نهفته که خود ماهم نمیدانیم و
شاید هم نباید بدانیم...
علاقمندان به کتابخوانی می توانند کتاب اخلاق معاشرت و آیین دوستی و اخلاق درخانه و اخلاق کارمندی را از کتابخانه مسروری به امانت گرفته و در روابط خود با دوستان و اقوام خود تجدید نظر نمایند. برچسبها: [ دو شنبه 15 دی 1393برچسب:با یکدیگر مهربان باشیم,اخلاق درخانه,آیین دوستی,اخلاق کارمندی,کتابخانه مسروری,, ] [ 18:3 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
|
|